ویژه نامۀ بر مدار حق و بصیرت (به مناسبت سالروز شهادت عمار یاسر(ره))

زندگینامه

ابو یقظان، عمّار بن یاسر بن عامر مَذحِجی که مادرش (سُمیه) نخستین شهید راه خدا بود، از پیشتازان در ایمان و هجرت و از استوار گامانِ راست قامتی است که در آغازین روزهای جلوۀ اسلام، همراه پدر و مادرش شکنجه های مشرکان را با همۀ توان، تاب آورد و در طریق حق، لحظه ای تردید بر جانش ننشست.

او از پاک سرشتانی است که پیامبر خدا به حق مداری، پاک طینتی و آکندگی جانش از ایمان، گواهی داد و تأکید کرد که آتش دوزخ، هرگز به این جان منوّر، نزدیک نخواهد شد.

او از معدود کسانی است که پس از پیامبر خدا، «حقّ خلافت» و«خلافت حق» را پاس داشت و هرگز از صراط‍ مستقیم، کناره نگرفت. با علی علیه السلام بر پیکر پاک فاطمه علیها السلام نماز خواند و همچنان همگام علی علیه السلام باقی ماند.

او به روزگار عمر، مدّتی فرماندار کوفه شد و در فتح برخی از سرزمین ها، فرماندهی رزمندگان را به عهده داشت. به هنگام حاکمیت عثمان، در صف مخالفان جدّی او قرار گرفت و بارها از رفتار وی انتقاد کرد تا بدان جا که خلیفه آهنگ تبعید او (به رَبَذه) را ساز کرد؛ امّا مخالفت علی علیه السلام وی را از دست یازیدن به این هدف، باز داشت.

او را به خاطر صراحتش در گفتارها، به دستور عثمان، کتک زدند. عثمان، خود نیز او را مضروب ساخت و آن بزرگوار تا آخر عمر از آثار آن ضربه ها رنج می برد.

شرکت سختکوشانۀ او در جنگ جمل و تصدّی فرماندهی سواره نظام لشکر علی علیه السلام جلوۀ بسیار داشت. در صِفّین نیز مسئولیت پیاده نظام کوفه و نیز قاریان را به عهده داشت. او بارها با عمروعاص و دیگر مخالفان امام علیه السلام سخن گفت و با منطقی استوار و استدلال هایی متین، حق را نمایاند.

این چهره درخشان و صحابی بزرگوار، در جنگ صِفّین، شهد شهادت نوشید و بدین سان، پیشگویی شگفت پیامبر خدا که فرموده بود: «تو را گروه متجاوز می کشند»، به واقعیتْ پیوست. عمّار، در هنگام شهادت، 93 سال داشت. (کتاب گزیده دانش نامه امیرالمؤمنین علیه السلام؛ موسسه علمی فرهنگی دار الحدیث، سازمان چاپ و نشر؛ صص 850 – 851)

عمّار یاسر؛ آیینه حق نما

شهادت عمار یاسر

الگوها و اسوه ها;عمّار یاسر

عمار یاسر، تندیس ولایت مداری

گروهی ستمگر تو را می کشند

این یک نفر; عمار دست راست حضرت علی(ع)

حواریون اهل بیت علیهم السلام؛ میزان بصیرت (بخش اول)

تشیّع، روح اسلام اصیل

خانواده عمار

عمار یاسر و پدر و مادرش. عمار خود و پدر و مادرش از مبلغین نخستین بودند که وقتی پیغمبر در خانه ارقم بن ابی ارقم بود، بعد از سی و چند نفر که مسلمان شدند، اسلام اوردند.

کافران قریش عمار و پدر و مادرش را به (ابطح) می بردند، و در وقت ظهر و گرمای طاقت فرسا شکنجه می دادند. روزی پیغمبر از کنار انها گذشت و فرمود: (ای خاندان یاسر! ثابت قدم باشید که میعاد شما بهشت است).

سرانجام (یاسر) در زیر شکنجه جان داد. زن او (سمیه) چون ابوجهل را به درشتی و خشونت مخاطب ساخت، ابوجهل هم با حربه ای که در دست داشت به قلب وی فرو کوفت و او را کشت. سمیه نخستین زن مسلمانی بود که به شهادت رسید.

سپس به سراغ خود عمار امدند و او را سخت تحت شکنجه قرار دادند. گاهی مدتها در افتاب نگاهش می داشتند، و زمانی سنگی گداخته به روی سینه اش می نهادند، و در هر فرصت به وی می گفتند: رهایت نمی کنیم مگر این که به محمد ناسزا بگویی و لات و عزی خدایان ما را به نیکی یاد کنی. عمار هم چنین کرد و انها نیز او را رها کردند.

از آن پس عمار آمد نزد پیغمبر و گریه سرداد. پیغمبر پرسید عمار! چه خبر! عمار گفت: خبر بدی یا رسول الله! سپس ماجرا را نقل کرد و تاسف خود را اظهار داشت که برای حفظ جانش ناگزیر شده است به خواست انها گردن نهد.

پیغمبر فرمود: در باطن، دل خود را چگونه می بینی؟ عمار گفت: می بینم که لبریز از ایمان است. پیغمبر فرمود: ای عمار! اگر باز هم تو را تحت فشار گذاشتند به همین گونه پاسخ ده، و جان خود را حفظ کن. در این هنگام این ایه راجع به عمار نازل شد: «الا من اکره و قلبه مطمین بالایمان» (کتاب تاریخ اسلام از آغاز تا هجرت؛ دوانی، علی؛ صص 176 – 177)

عمار و پدر و مادرش: یاسر و سمیه

شهد ایمان

سمیه

اولین شهیده

در زمان پیامبر صلی الله علیه و آله

﴿مَنْ کَفَرَ بِاللّهِ مِنْ بَعْدِ ایمانِهِ اِلاّ مَنْ اُکْرِهَ وَ قَلْبُهُ مُطْمَیِنٌّ…﴾ (نحل، 106) یعنی: کسانی که بعد از ایمان، کافر شوند، مگر کسی که به اکراه واداشته شود و قلب او به ایمانْ ثابت است، لیکن کسانی که بدون اجبار و اکراه کافر شوند، برای انان عذابی بزرگ است.

ابن عباس گوید: این ایه در شان عمار یاسر نازل شده است. جریان چنین است که: مشرکانْ عمار و پدر و مادر او، سمیه و یاسر و برخی دیگر از تازه مسلمانان را گرفتند. سمیه مادر عمار را به دو شتر بستند و بر او حربه ای وارد کردند و گفتند: تو به خاطر مردانْ اسلام اورده ای. سپس سمیه و همسر او یاسر را کشتند و این دو اولین شهید در اسلام هستند.

و اما عمار یاسر را هر چه می خواستندْ بر زبانش گذاردند و او هم در حالی که اِکراه داشت، آنها را بیان کرد. به نبی اکرم صلی الله علیه و آله خبر دادند که عمار کافر شد. پیغمبر صلی الله علیه و آله فرمود: نه، چنین نیست. اسلام از سر تا قدم عمار را پوشانده است و ایمان با گوشت و خون عجین شده است.

عمار پس از مدتی نزد پیامبر خدا صلی الله علیه و آله آمد در حالی که می گریست. حضرت اشک او را پاک کرد و گفت: اگر انان نزد تو بازگشتند، هر چه خواستند، بگو. پس خداوند این آیه را فرو فرستاد. (مجله گنجینه آبان 1383، شماره 44)

(عمّار و مقداد)شخصیت شناسی فاطمه(ع)

داستان نزاع خالد و عمّار، و استفاده اهل سنت از آن

در زمان خلفا

بلاذری می نویسد:

مقداد بن عمرو، عمار بن یاسر، طلحه و زبیر با تعداد دیگری از اصحاب رسول خدا صلی الله علیه و آله به عثمان نامه نوشتند و او را به نکاتی چند تذکر دادند و او را از خدا ترساندند. و در ضمن تهدید کردند که اگر به تذکرات انان گوش فرا ندهد برضدّ او اقدام خواهند کرد. عمار نامه را گرفته نزد عثمان آورد. به مجرد اینکه صدر نامه را برای او خواند، عثمان با غضب به او گفت: آیا تو از بین دوستانت جرات خواندن نامه تهدیدآمیز را برای من داری؟ عمار در جواب گفت: دلیلش این است که ناصح ترین قوم خود به تو هستم. عثمان در جواب گفت: دروغ می گویی ای فرزند سمیّه. عمّار گفت: به خدا سوگند من پسر سمیه و فرزند یاسرم. سپس عثمان به غلامش دستور داد که دست و پای او را بشکنند. آنگاه با دو پایش درحالی که در کفش بود شروع به لگدزدن به عمار کرد که بر اثر آن (فتق) بر او عارض شد. (کتاب؛ شیعه شناسی و پاسخ به شبهات جلد اول؛ رضوانی، علی اصغر؛ ص 69)

پیشدستی در مخالفت

عمار بن یاسر

کتک زدن عمّار یاسر

زدن و پاره کردن عثمان و دستیارانش شکم عمّار یاسر را

نام های منافقین عَقَبَه را خُذَیْفه و عَمَّار می دانند

در زمان خلافت امیرالمؤمنین(ع)

پس از قتل عثمان، عمار از دعوت کنندگان مردم به بیعت با امام علی علیه السلام و از نخستین بیعت کنندگان با آن امام بود. از آن پس، وی در همه صحنه ها، یار مخلص و مشاور امین امیرمومنان علیه السلام بود و در جنگ های جمل و صفین نیز شمشیر زد.

عمار در دوران خلافت علی علیه السلام سال خورده بود؛ اما جوان دل، با نشاط و پر تلاش بود. وی در دوران حکومت علوی، رئیس نیروهای انتظامی در مدینه شد و پس از فتنه گری های معاویه در شام و پیمان شکنی طلحه و زبیر و بروز زمینه های جنگ جمل و صفین، وی و امام حسن مجتبی علیه السلام، مأمور تجهیز نیرو از شهر کوفه شدند.

عمار در هر فرصتی، شایستگی حضرت علی علیه السلام را برای خلافت مطرح می کرد؛ چنان که وقتی عبدالرحمن بن عوف مردم را فراخواند تا دربارة انتخاب خلیفه با آنان سخن بگوید، عمار با صراحت بیان داشت: «اگر می خواهید مردم یک رأی باشند و اختلاف نکنند، با علی علیه السلام بیعت کنید» و مقداد سخنان وی را تأیید کرد. (تاریخ یعقوبی، ج 2، ص 181؛ نقل در مجله پرسمان تیر ماه 1389، شماره 90)

عمار یاسر در جنگ جمل، به روشن گری پرداخت و تلاش کرد موضوع را برای مردم روشن سازد. عمار خطاب به مردم گفت: «درست است که همسر پیامبرصلی الله علیه وآله که مادر مؤمنان شناخته شده است، دارای حرمت و احترام است، اما حرمت و حق دین، بالاتر و بزرگ تر از حرمت اوست. اگر شما به جانب علی علیه السلام حرکت کنید، آن حضرت، موضوع را کاملاً برای شما روشن خواهد ساخت. با همة کارشکنی هایی که از سوی عناصری چون ابوموسی اشعری صورت گرفت، حسن بن علی علیه السلام و عمار، شش هزار نفر از مردم کوفه را برای یاری امام علی علیه السلام با خود همراه ساختند. (تاریخ دمشقی، ج 18، ص 512؛ مجله پرسمان تیر ماه 1389، شماره 90)

نگاهی به زندگی و روزگار عمار یاسر پرچمدار سپاه کوفه در نود سالگی

در جنگ صفین

اسماءبن حکم می گوید: ما در صفّین و زیر پرچم عمّار یاسر بودیم، مردی آمد و پرسید: عمار کدام یک شماست؟ از او سوالی دارم. عمّار گفت: بپرس. گفت: من با بینش (اعتقاد استوار) از خانه و خاندان خود، در راه حقّی که گام برداشتیم، بیرون امدم و به گم راهی انان و این که بر باطل هستند، شکّی نداشتم، اما الان می بینم: موذّن ما اذان می گوید، موذّن انان نیز اذان می گوید، و انان همانند ما نماز می خوانند و دعا می کنند و قران تلاوت می کنند و پیامبرمان یکی است، و از شب گذشته دچار شک شدم و تا صبح به همان وضع بودم. صبح نزد امیرمومنان رفتم و ماجرای خود را گفتم و او مرا به نزد شما فرستاد تا هر چه گفتی، انجام بدهم.

عمار گفت: «آیا صاحب آن پرچم سپاه را، که روبه روی ماست، می شناسی؟ آن پرچم (اکنون) از آن عمروعاص است، ولی (قبلاً) من سه بار، (بدر، احد و خندق) همراه پیامبر صلی الله علیه و آله علیه همان پرچم جنگیده ام و این چهارمین جنگ من است و این بار انگیزه جنگ افروزانش از دفعات قبل نیکوتر و بهتر نیست. بله، این جنگی است که انگیزه شرّ و فجورش بیش از آن جنگ هاست. آیا در جنگ بدر و احد و حنین، خود بوده ای یا پدرت که از آن خبر دهد؟ گفت: نه. عمار گفت: مواضع ما همان مواضع پیامبر صلی الله علیه و آله در بدر و احد و حنین است و انان در مواضع احزاب مشرک (آن روزگار) قرار دارند. آیا آن لشکر و یکایک افرادش را می بینی؟ به خدا سوگند، می خواستم تمام افراد همراه معاویه، پیکری واحد بودند و من آن پیکر را با شمشیر می زدم و تکه تکه می کردم. خون تمام آن ها از ریختن خون گنجشکی حلال تر است. وقتی آن مرد رفت. عمّار گفت: به خدا، انان به قدر خاشاکی که چشم مگسی را بیالاید، بر حقّ نیستند. اگر ما را تا نخلستان های دوردست هجر عقب برانند، من یقین دارم که ما بر حقّ هستیم و انان بر باطل.» (شبهات قاسطین در فتنه صفین؛ احمدی ندوشن، محمد رضا؛ مجله معرفت، شماره 58)

نقش عمار در جنگ صفین

نقش عمار در جنگ صفین

نقش عمار در جنگ صفین

رزم آوران وفادار لشگر امام علی (ع)

شهادت

وقتی که جنگ صفین شروع شد، عمار همراه امام علی علیه السّلام بود. روزی از صف لشکر امام خارج شد و در مقابل صف دشمن قرار گرفت و گفت: «اللّهمّ انّک تعلم انّی لو اعلم آن رضاک فی آن اقذف بنفسی فی هذا البحر لفعلت. اللّهمّ انّک تعلم انّی لو اعلم آن رضاک آن اضع طبه سیفی فی بطنی ثمّ انحنی علیها حتّی یخرج من ظهری لفعلت. اللّهمّ و انی اعلم ممّا اعلمتنی انّی لا اعمل الیوم عملا هو ارضی لک من جهاد هولاء القاسطین و لو اعلم الیوم عملا ارضی لک منه لفعلته؛ خدایا! تو می دانی که اگر بدانم رضای تو در این است که خود را در دریا بیفکنم، خواهم انداخت. پروردگارا!اگر بدانم رضای تو در آن است که نوک شمشیر را بر شکم نهاده و خود را بر آن بیفکنم تا از قفا و پشت خارج شود، انجام می دهم. و از آنچه به من آموخته ای می دانم که هیچ کاری امروز نزد تو مورد رضایت تر از این نیست که با این فاسقان بجنگم. اگر عملی که تو را بهتر خشنود سازد سراغ می داشتم، آن را اختیار می کردم.»

آن گاه صدای عمار بلند شد و فرمود: «هرکه خشنودی خدا را می خواهد و به سوی مال و فرزندان نمی خواهد برگردد، به سوی من آید.»

عمار نزد امیر المومنین علیه السّلام آمد و عرض کرد: «ای برادر رسول خدا! آیا به من اجازه جنگ می دهی؟» حضرت فرمود: «مهلتی ده و اندکی صبر کن، خدایت رحمت کند!» پس از ساعتی مجددا عمار درخواست کرد و همان جواب را شنید. برای سومین بار تکرار کرد، پس امیر المومنین علیه السّلام گریست. عمار به آن حضرت نظری انداخت و عرض کرد: «ای امیر مومنان! امروز روزی است که رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله برایم بیان کرده.» حضرت از استر خود به زیر آمد و با عمار معانقه فرمود و وداع کرد، سپس فرمود: «ای ابا یقظان!خدایت از پیغمبر و من جزای خیر دهد!چه نیکو برادر و رفیقی برای من بودی.» و گریست. عمار نیز گریست، سپس عرض کرد: به خدا سوگند!ای امیر مومنان!من به جز از روی بصیرت و بینایی پیرویت نکردم؛ چون در جنگ خیبر از پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله شنیدم که فرمود: «ای عمار! پس از من فتنه ای می شود، و چون چنین شد، از علی و حزب او پیروی کن؛ زیرا او بر حق و حق با اوست و به زودی پس از من با ناکثین و قاسطین جنگ کنی.» ای امیر مومنان! خدایت از اسلام بهترین پاداشها را عنای فرماید که آنچه لازم بود ادا فرموده و رساندی و اندرز دادی، سپس سوار شد. حضرت علی علیه السّلام نیز بر مرکب خود سوار شد.

عمار به میدان جنگ آمد و شربتی آب طلبید، بدو گفتند: اب نداریم، مردی از انصار برخاست و شربتی شیر به وی داد، آن را نوشید و گفت: این چنین رسول خدا با من عهده فرموده که آخرین بهره ات از دنیا شربت شیری است، سپس بر لشکر (معاویه)حمله کرد؛ و هیجده نفر را کشت، در آن لحظه دو تن از شامیان به سویش هجوم آورده و با نیزه او را از پای درآوردند. سرانجام عمار پس از نه دهه زندگی پربرکت در میدان مبارزه بر علیه طاغوتیان و فتنه گران، توسط سپاه معاویه به فیض شهادت رسید. (آزمون بصیرت در جنگ صفین؛ پاک نیا تبریزی، عبدالکریم؛ ماهنامه مبلغان، بهمن 1390 – شماره 148)

به زمین افتادن عمار یاسر

شهادت عمّار بن یاسر

شهادت عمّار یاسر در وقعه صفّین بدست فئه باغیه

کلمات أمیرالمؤمنین در کنار بدن عمّار، و نماز خواندن حضرت بر او

مزار و مقبره عمار بن یاسر

آشفتگی سپاه معاویه

پس از کشته شدن عمّار، سپاهیان شام اشفته شدند؛ زیرا روایت عمرو بن عاص [ از پیامبر خدا] به یادشان بود که: «عمّار را گروهک متجاوز خواهند کشت». از این رو، معاویه گفت: جز این نیست که عمّار را کسی کشت که او را به میدان جنگ کشاند و در معرض کشته شدن قرار داد!

اطلاعیه های مهم

زندگی و حکومت جهانی آن حضرت حجت عج الله تعاله فرجه الشریف
 ویژه نامه عفاف و حجاب
ویژه نامه اعمال شب قدر
ویژه نامه پیوند آب و آفتاب (به مناسبت سالروز ازدواج پیامبر(ص) با خدیجه(س))
مقالات اخیر

زندگی و حکومت جهانی آن حضرت حجت عج الله تعاله فرجه الشریف

Translator         انا در این قضیه نشانه هاست ما حتما از آزمایش کنندگانیم.....

 ویژه نامه عفاف و حجاب

مفهوم شناسی حجاب و عفاف عفت (عفاف)، حالتی نفسانی (درونی) است که از چیرگی شهوت بر....

ویژه نامه اعمال شب قدر

اعمال مشترک شبهای قدر  غسل علامه مجلسی رحمة الله علیه فرموده که غسل این شبها را....

ویژه نامه پیوند آب و آفتاب (به مناسبت سالروز ازدواج پیامبر(ص) با خدیجه(س))

پیوند فضیلت ها در سرزمین حجاز، مردی پا به عرصه زندگی گذاشت نام احمد (یا محمد....

ویژه نامۀ “از ما اهل بیت” (به مناسبت سالروز رحلت حضرت سلمان(ره))

ابو عبد اللّٰه سلمان فارسی یا همان سلمان محمّدی، پارسای بیدار دل، زاهد پاکْ سرشت ایرانی،....

ویژه نامۀ “از ما اهل بیت” (به مناسبت سالروز رحلت حضرت سلمان(ره))

زندگینامه ابو عبد اللّٰه سلمان فارسی یا همان سلمان محمّدی، پارسای بیدار دل، زاهد پاکْ سرشت....

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *